رستاک

کودک من و همبازیهایش

1393/11/21 23:07
6,682 بازدید
اشتراک گذاری

 

از حول و حوش یک سالگی بچه‌ها، موضوع محیط‌های اجتماعی کودکان و همبازی‌ها کم‌کم به یکی از سوژه‌های داغ جمع مادرانه ما تبدیل شد.

رابطه بچه‌ها با همبازی‌هایشان در فامیل و جمع‌های دوستانه و خانوادگی ما یا حتی در فاصله یک ساعتی که آنها را به پارک یا خانه بازی می‌بریم، مساله تامل برانگیزی است. در هر یک از این موقعیت‌ها، وقتی بچه‌های کوچک‌تر یا بزرگتری در کنار کودک ما هستند گاهی با رفتارهایی از سوی فرزندمان یا کودک مقابل او روبرو می‌شویم که ما را متعجب می‌کند و به فکر می‌برد. از خودمان می‌پرسیم آیا این واکنش کودک من (یا گاهی کودک دیگر) طبیعی است؟ در چنین موقعیت‌هایی نقش ما بزرگ‌ترها چیست؟ چگونه باید در مقابل بازی‌ها یا احیانا دعواهای آنها رفتار کنیم؟ اصلا آیا بچه‌ها واقعا از سن‌های بسیار پایین نیاز دارند که در میان همسن‌هایشان باشند؟ اگر در فامیل و اطرافیان ما بچه کوچکی نیست، چه باید بکنیم؟ آیا حتما باید فضای بازی با همسالان را برای کودکمان فراهم کنیم؟

 مطلب زیر و گفت‌وگو و تبادل نظری که در پی آن آمده، بخشی از بحث‌های ما در فاصله زمانی ۱۲ تا ۱۸ ماهگی بچه‌هایمان در این باره است. بخش کارشناسی این مطلب برگرفته از کتاب «راهنمای انتخاب اسباب بازی (با تاکید بر روانشناسی بازی)»، نوشته محمدرضا مطهري است که انتشارات البرز آن را منتشر کرده است.

     عکس: باران

دیدگاه کارشناسان

آیا کودک از سنین پایین واقعا نیاز به بازی با همسالان را دارد؟ 

عکس: نیکا

وجود يک رابطه صميمي و همبازي شدن با يک بزرگسال مهربان  براي ايجاد احساس اعتماد و ارزش، رفع نيازمندي‌ها، پاسخ به سؤالات و حل مشکلات کودک امري الزامي است، ولي در عين حال کنش متقابل با کودکان ديگر نيز نقشي عمده در اين فرآيند بازي مي کند. همسالان و همبازي‌ها در شکل گيري شخصيت، رفتار اجتماعي، نظام ارزشي و نحوه نگرش هاي يکديگر دخالت دارند. 


کودکان از طريق سرمشق دهي و سرمشق گيري در مورد اعمالي که قابل تقليد است و با ارزشيابي فعاليت‌هاي يکديگر و بازخوردي که به يکديگر مي‌دهند در يکديگر تأثير مي‌گذارند. کودکان بسياري از مهارت‌هاي اجتماعي را از طريق کنش متقابل يکديگر ياد مي‌گيرند.

آنها مي‌آموزند که چگونه چيزي بدهند و چيزي بگيرند، در فعاليت‌هاي دسته جمعي شرکت کنند، از جنب و جوش و تماشاي بازي ديگران لذت ببرند، احساسات ديگران را درک کنند، توانايي‌هاي خود را ارزيابي کنند، اعتماد به نفس پيدا کنند و به تدريج از خانواده مستقل شده و سرانجام با جامعه سازگار شوند.                               


 مراحل رشد و تکامل کودک در انتخاب همبازي

      عکس: ویانا
کودکان 6 تا 8 ماهه بيشتر با محيط بازي‌شان سر و کار دارند تا اسباب بازي يا همبازيشان. آنها در اين دوره معمولاً به کودکان ديگر توجه نمي‌کنند. هنگامي که تماس با کودک ديگر به وجود مي‌آيد، اگر اين تماس دوستانه باشد، چيزي بيش از لبخند زدن، يا احتمالاً گرفتن کودک ديگر ديده نمي‌شود. و وقتي برخورد پرخاشجويانه‌اي به وجود آيد، بيشتر به صورت کلي ظاهر مي‌شود که ممکن است به شکل تلاش در گرفتن اسباب بازي از ديگري بروز کند.

از 9 تا 13 ماهگي، کودکان بيشتر به اسباب بازي توجه دارند تا همبازي. از آنجا که کودکان در اين دوره به اسباب بازي اهميت زيادي مي دهند، گرايش به دعوا بر سر آنها با کودکان ديگر دارند. بر خلاف مشاجرات قبلي، دعوا شخصي‌تر مي‌شود، هر چند باز هم اسباب بازي بيش از همبازي، مرکز توجه است يعني هنوز خصومت واقعي به ميان نيامده است.

معمولاً کودکان کوچک‌تر تمايل دارند به تنهايي بازي کرده و هنگامي که با اسباب بازي‌هاي خود مشغول هستند، نظارت شخصي بزرگسالان که آنان را دوست دارد برايشان لذت بخش است. کودکان بين سنين 14 تا 18 ماهگي طرز تلقي‌شان را نسبت به همبازي‌هاي خود تغيير مي‌دهند و چون نيازهاي مربوط به اسباب بازي تا حدود زيادي ارضا مي‌شوند، مشاجرات با ديگران نيز کاهش مي‌يابد.

براي کودکان 19 تا 25 ماهه، اسباب بازي‌ها و همبازي‌ها اهميت بيشتري يافته، ارتباط اجتماعي بيشتر مي‌شود. کودکان براي انطباق با وضع همبازي‌شان رفتار خويش را تغيير مي‌دهند. کودکان دو تا سه ساله معمولاً دوست دارند که در نزديکي يکديگر بازي کرده و هر کدام با اسباب بازي‌ها و کارهاي خودشان مشغول باشند، در حقيقت تمايل دارند که به تنهايي و در ميان جمع کودکان بازي کنند. در اين مرحله (3 ـ 2 سالگي) تمايلي به سهيم کردن ديگران در اسباب بازي هايشان را ندارند، چون هنوز مفاهيم قرض دادن و حس مالکيت در آنان به خوبي شکل نگرفته و از طرف ديگر مي‌ترسند که اسباب بازي‌هايشان توسط ديگران شکسته و يا خراب شود.

کودک چهار ساله دلش مي‌خواهد با ديگران معاشرت کند، ولي هنوز آماده نيست مشکلاتي را که بين او و همبازي او ايجاد مي‌شود حل کند و حتما بايد بزرگترها در اين مورد دخالت کنند. کودکان چهار ساله بيشتر مايلند با چهار ساله‌ها بازي کنند.

آنها به گفتگوهاي دور و درازي مي‌پردازند و نقشه‌هاي طويلي مي‌کشند و اغلب بين آنها نزاع در مي‌گيرد و آخر کار خود را حق به جانب حساب مي‌کنند.

کودک از پنج و شش سالگي به بعد مي‌تواند همبازي مناسبي براي خود پيدا کند. در ابتداي اين مرحله کودک معمولاً ستيزه جو و به هنگام بازي خودخواه هستند. اما نبايد اجازه داد اين صفات جزء خلق و خوي دائمي آنان بشود. به تدريج لازم است که راه و روش سلوک و سازش با بچه‌هاي ديگر را ياد بگيرند. آنها وقتي با همديگر بازي مي‌کنند، با همديگر صحبت مي‌کنند و اغلب به کمک هم در بازي ادامه مي‌دهند. آنها با کارهاي مشترکي که انجام مي‌دهند تجاربي را از يکديگر آموخته و فوايد همکاري و کارهاي مشترک را درک مي‌کنند.

 

بازي با همسالان يا بزرگسالان؟ 

عکس: الوین 

اگر فرزند شما تمام مدت با کودکان بزرگ‌تر و يا بزرگسالان سر و کار داشته باشد، هميشه تجربه خواهد کرد که ديگران همه چيز را بهتر از او انجام مي‌دهند. من هر چقدر هم که تلاش کنم، مانند آنها نخواهم شد. اما اگر کودک اکثر اوقات با بچه‌هاي کوچک‌تر همبازي باشد يا با بزرگسالاني به سر برد که در هنگام بازي اجازه مي‌دهند او دائما برنده باشد يا به طور کلي بر روي موفقيت‌هاي او زياد تکيه مي‌کنند، مغرور و متکبر خواهد شد. احتمالاً زماني که چنين کودکي با همسالاني مواجه شود که      هم بنيه يا تواناتر از او هستند و مانند والدين به او امتياز نمي‌دهند، دچار مشکلاتي خواهد شد.

اگر قرار است کودک در طول زمان در جامعه با همسالان خود کنار بيايد و احساس خوشايندي داشته باشد، بايد قواعد کارهاي جمعي و اشتراکي را با همبازي‌هايش تجربه کند. در ميان گروه همسالان، او سهل‌تر خواهد آموخت توانايي‌هاي خود را درست تخمين بزند، يک بار پيروز شود و بار ديگر تسليم شود، زيرا اکثر آنها در يک سطح هستند و نيازها و مشکلات و امکانات مشابهي دارند.


کودکان وقتي تقريبا در يک سطح هستند از نظر رشد و پيشرفت بيشتر به همديگر کمک مي‌کنند و همانند دو کشتي گير هستند که در يک وزن با همديگر مي‌خواهند کشتي بگيرند، در اين جور مواقع هر دو کشتي گير بهتر به همديگر کمک مي‌کنند و مي‌توانند يک زورآزمايي رشددهنده‌اي را داشته باشند، در صورتي که اگر يکي وزن بيشتري داشته باشد، کشتي جذابيت نداشته و کنش متقابل کمتر صورت مي‌گيرد.

کودکان به بچه‌هاي ديگر نيازمندند تا از يکديگر چيزي بياموزند. همسالان بهتر از بزرگسالان کشش و جذبه دارند، از آنان خيلي سريع‌تر و بهتر مي‌توان ياد گرفت، زيرا آنها يکديگر را بهتر درک مي‌کنند. کودکي که تازه سه چرخه سواري ياد گرفته است، دقيقا مي‌داند مشکلات در کجاست و چگونه بايد بر آنها غلبه کرد. او خيلي بهتر از والدين مي‌تواند کودک مبتدي را به طور صحيح راهنمايي کند و به راحتي به او نشان مي‌دهد که چگونه بايد آن را انجام دهد. علاوه بر اين خيلي بهتر است از يک همبازي همسال تقليد کند تا از بزرگسالان که غالبا همه چيز را بهتر بلدند.

                                       

جلب توجه همبازی

    عکس: علی      
براي جلب توجه و جذب همبازي، کودکان معمولاً روش‌هايي را به کار مي‌برند که بزرگسالان قادر به درک آن نيستند مثلاً آنها نمي‌گويند بيا با من بازي کن، بلکه بر سر و روي يکديگر شن مي‌پاشند. اسباب بازي آن ديگري را مي‌ربايند يا همبازي جديد را چنان هل مي‌دهند که به زمين بيفتد! والدين اغلب فکر مي‌کنند آنها به نزاع مشغولند يا از يکديگر خوششان نيامده است. آنها براي نجات کودک دخالت کرده، يا او را تشويق مي‌کنند از خود دفاع کند! شما با این کارها ناخواسته در روابط آنان اختلال ايجاد مي‌کنيد.
بهتر است به آرامي نظاره‌گر کارهاي کودکان باشيد و زمينه‌هاي مساعدي را فراهم نماييد تا فرزند شما با ديگران همبازي شود.

 

 

 

علل عدم تمايل کودک به بازي با کودکان ديگر 

تمايل کودک به بازي با بچه‌هاي ديگر يکسان نيست. بعضي از بچه‌ها بيشتر از بچه هاي ديگر معاشرتي و اهل بازي با کودکان همسن خود هستند و بعضي بچه‌ها ذاتا آرام‌ترند. اين اختلاف طبيعي است اما تمايل به بازي با کودک ديگر و داشتن همبازي، در وجود هيچ کودکي به صفر نمي‌رسد.

علل بي ميلي ممکن است مربوط به وضعيت جسمي، روحي و رواني کودک، يا وضعيت اجتماعي، اقتصادي خانواده‌اش باشد که او را به انزوا مي کشاند و از بازي با بچه‌هاي ديگر فراري مي‌دهد.

علل عمده بي‌ميلي کودکان عبارتند از:

ممکن است کودکي دچار ضعف در سلامتي جسماني خود باشد مثلاً خيلي زود از جست و خيز خسته شود يا نفس تنگي پيدا کند يا بيماري‌هايي داشته باشد که اجازه ندهد او فعالانه بازي کند. در اين صورت ترتيبي بدهيد که معاشرتش با بچه توأم با بازي‌هاي فکري مناسب و جنب و جوش کمتر باشد.

گاهي کودک به دليل تفاوت‌هايي که با سايرين دارد با آنها نمي جوشد. اين تفاوت‌ها از اجبار کودک به استفاده از عينک ذره بيني قطور گرفته تا لکنت زبان او و حتي هوش فوق‌العاده او مي‌تواند باشد که ميل به گوشه گيري را در کودک تقويت مي‌کند يا گاهي او را چنان حساس و آسيب پذير مي‌سازد که با کوچک‌ترين تمسخر و يا سرزنش ساير کودکان مي‌رنجد و از معاشرت با آنها زده مي‌شود. گاهي هم يک کودک خجالتي است و برايش مشکل است که در دوستي با بچه‌هاي ديگر پيشقدم شود.

در چنين مواردي مشکل او خيلي ساده و فقط با تشويقي آرام و تدريجي حل مي‌شود. نصيحت و پند و اندرزدادن و تأکيد بر اينکه اينقدر يک گوشه ننشين، ديگر بزرگ شده‌اي يا چرا تو هم نمي‌روي با بقيه بچه ها بازي کني؟ اين گونه صحبت‌ها بر ترس کودکان مي‌افزايد. بهتر است به تدريج دايره دوستي‌ها را وسيع‌تر کنيد و ابتدا از دعوت يک يا دو کودک همسن و سال او به خانه خودتان آغاز کنيد يا مي‌توانيد چندين بار همراه کودک خود به تماشاي بچه‌هايي که مشغول بازي هستند برويد تا کودک ضمن تماشاي آنها، لذتي را که از بازي با هم مي‌برند درک کند و علاقه‌مند شود که خودش هم از اين لذت سهمي داشته باشد.

گاهي لوس و پرتوقع بودن کودک موجب مي‌شود که از سوي گروه همسالان طرد شود. لذا به والدين توصيه مي‌شود که ضمن ابراز محبت و مهرباني نسبت به کودک اصول اخلاقي و انساني و احترام به حقوق ديگران را هم به کودک خود بياموزند که بهترين روش در اين مورد اين است که والدين خود الگوي قابل تقليد براي آنان باشند.

گاهي مادر و پدر چون حوصله سر و صدا و شلوغي بچه ها را ندارند، يا از اين مي ترسند که کودکشان به علت معاشرت با بچه‌هاي شرور بي ادب بار آيد، يا حوصله و وقت سر زدن به بچه‌هاي مشغول بازي را ندارند، طوري با کودک رفتار مي‌کنند و در مقابل خواست او به بازي با ساير کودکان واکنش نشان مي‌دهند که او را از بازي باز مي‌دارند و به سوي انزوا سوق مي‌دهند. مثلاً مادري که مي‌گويد: اجازه نمي‌دهم که با پسر همسايه بازي کني چون او بچه شروري است کودک خود را از يک بازي که ممکن است خيلي هم آموزنده و لذت بخش باشد، محروم مي‌کند و بعد با گفتن جمله‌اي نظير بيا با خواهر کوچکت بازي کن او را به کلي از بازي روگردان مي‌سازد.
خواهر کوچکي که تازه مي خواهد راه رفتن را بياموزد، همبازي خوبي براي يک بچه سه ـ چهار ساله که احتياج به نقشه کشيدن و دويدن و خنديدن دارد نیست. بنابراين هوشياري و دقت مادر و پدر در انتخاب همبازي‌هاي مناسب براي کودک نقش بسيار مهمي در افزايش تمايل کودک به بازي با سايرين دارد.

 

رهنمودهايي براي والدين   

عکس: ارغوان

کودکان به هنگام بازي با همسالان از حالت خودمحوري خارج شده و واقع گرا مي‌شوند، به اميال و خواسته‌هاي ديگران توجه نموده، از ديگران چيزي مي‌آموزند و به ديگران چيزي ياد مي‌دهند و در کنش متقابل چيزهاي زيادي به همديگر ياد مي‌دهند.

وقتي که کودک دوست دارد به تنهايي بازي کند، بايد او را به حال خود بگذاريد و آزادي بدهيد تا مستقلاً به بازي خودش ادامه دهد. نبايد سعي کنيد همبازي‌هايي را به او تحميل کنيد، زيرا چنين حالتي باعث اختلال در بازي او مي‌شود و عادت به عصباني شدن و نزاع برپاکردن را در او به وجود مي‌آورد.

والدين توجه نمايند که هر اندازه کودک در سنين خردسالي آزاد باشد تا به تنهايي بازي کند به همان اندازه در آينده اجتماعي‌تر خواهد شد.
ميل طبيعي و تشخيص کودک بهترين راهنماي ماست، آنان کم کم ياد مي‌گيرند با دوستان و همسالان خود همبازي شوند، بنابراين نيازي به تأکيد و تشويق‌هاي بيروني نيست تا زودتر از موعد با بچه‌هاي ديگر همبازي شوند.

کودک را وادار نکنيد که با خواهر و برادر کوچکتر خود همبازي شود، زيرا آنان براي بازي کوچک هستند، در صورتي که اگر با همسالان يا بزرگ‌تر از خود بازي کند هم با علاقه بازي کرده و هم در يک تعامل مشترک چيزي ياد مي‌گيرد. نکته ديگر اينکه کودک بزرگتر بايد هميشه ملاحظه کودک کوچکتر را کرده و عاقلانه رفتار نمايد (در صورتي که خودش هنوز کودک است و بايد بچگي کند) و کودک کوچکتر نيز احتمالاً به علت آنکه قادر به انجام تمام اعمال و رفتار کودک بزرگتر نيست، دچار شکست شده که از نظر روحي و رواني به سود کودک نيست. لذا در عين حال که اوقاتي با همديگر بازي مي‌کنند، زمينه‌هايي نيز فراهم شود که با همسالان بازي کنند. جالب توجه اين است که هر چقدر خواهران و برادران را مجبور به بازي با يکديگر نکنيم، آنان مشخصا بيشتر با هم بازي خواهند کرد. 


در بازي هاي کودکان دخالت نکنيد، ولي لازم است والدين گاهي به اتاق و محل بازي بچه‌ها سر بزنند، اما نه به قصد جاسوسي و بازرسي آنها بلکه به قصد بردن مثلاً چاي، ميوه و شيريني براي آنها. در واقع نبايد بچه ها را مطمئن کرد که در تنهايي هيچ کس از آنها بازديد نخواهد کرد، چون همه نوع کودک وجود دارد و ممکن است اتفاقات خطرناکي بيفتد.

اگر فرزند شما دوست و همبازي براي خودش پيدا کرده که شما دوست نداريد با آن کودک رفت و آمد کند، حتي الامکان نگوييد با اين کودک اجازه نداري بازي کني، چون بي تربيت است بلکه ابتدا سعي کنيد همبازي جديدي را براي او پيدا کنيد، ثانيا در انتخاب دوست ملاک و معيار به کودک بدهيد و بگذاريد فکر کند و خودش قضاوت کند و به نتيجه برسد.

 

منبع: راهنمای انتخاب اسباب بازی (با تاکید بر روانشناسی بازی)، نوشته محمدرضا مطهري، انتشارات البرز، چاپ دوم، ۱۳۸۶

گردآوری: شقایق (مامان سروش)

 

 

گفت‌وگو و تبادل نظر

     عکس: السا

سارا: به نظر من این مطلب، در مورد رابطه با همسالان خلاصه ولی نسبتا جامع بود. فقط دوست داشتم در قسمت «علل عدم تمایل کودک به بازی با کودکان دیگر» یک نکته اضافه کنم درباره «مسائل و موانع اجتماعی» بچه‌ها در روابطشون. البته نویسنده یه اشاره کوچیکی به مساله «وضعيت اجتماعي، اقتصادي خانواده‌» کرده ولی خیلی این موضوع رو بسط نداده.

همکارای من که الان یک تحقیق بزرگ رو در حوزه جامعه‌شناسی کودک انجام میدن، به این نتیجه رسیدن که بچه‌ها از سنین خیلی پایین به نوعی مفهوم طبقه اجتماعی رو درک می‌کنن. یعنی مثلا در پنج سالگی تقریبا مطمئنیم که بچه‌ها کم و بیش به طبقه اجتماعی خودشون و خونواده‌شون آگاهن که البته این موضوع بیشتر می‌شه گفت تاثیرات منفی داره. مثلا این آگاهی طبقاتی خیلی روی انتخاب دوست‌ها و رابطه با همسالان تاثیر می‌ذاره. در این مورد حتی با وجود اینکه شاید بعضی خانواده‌ها از سر ناآگاهی به این مساله تمایل داشته باشن، اما در روابط یک بچه پنج ساله واقعا می‌تونه مخرب باشه و در واقع لزومی نداره بچه‌ها در این سن کم تا این حد نسبت به این قضایا حساس بشن.

به همین دلیل توصیه می‌شه تا جای ممکن بچه‌ها رو در محیط‌هایی بذاریم که بتونن با طبقات اجتماعی و فرهنگی مختلفی رابطه برقرار کنن. مثلا بچه‌ای که بیشتر در محیط‌هایی قرار گرفته که اطرافش بچه‌های پولدار با موقعیت‌های اقتصادی بالا بودن، از نظر جامعه پذیری می‌تونه دچار اختلال بشه و بعدها در برخورد با طبقات دیگه اجتماعی دچار مشکل بشه، احساس تمایز با اونا داشته باشه و یا حتی خیلی وقتا منزوی بشه.

توضیح رستاک: در مورد روند جامعه‌پذیری کودکان و آگاهی طبقاتی آنها در مطالب آینده مفصل‌تر بحث خواهد شد.

                                                                                                          

 

 

تبادل تجربیات مادرانه ما

عکس: الیاد

آستیاژ:


بچه‌ها من امروز رفتارهاي جديدي از پرنيا ديدم. نمي‌دونستم چه کاربايد مي‌کردم در مقابلش که درست باشه. شرایط رو توضیح می‌دم ببینم نظر شما چیه.
اول اینکه امروز پرنیا يه بچه دوماه کوچکتر از خودشو ديد. هر اسباب بازي‌ای اون بچه برمي‌داشت ازش مي‌گرفت يا براش جيغ مي‌زد. ميوه مي‌دادن دست اون بچه، مي‌خواست ازش بگيره. حالا خودشم داشت ها! يه وقتايي هم واسه گرفتن چيزا مي‌خواست بزندش.

دوم اینکه من يه نوزاد بغل کردم. اومد خودشو چسبوند بهم و مي‌خواست به زور بياد بغلم. خلاصه دادم مامانش تا پرنيا رو بغل کنم.

پینار:
سلام آستي جون . اين رفتارا تو اکثر بچه‌ها هست. بعضي از بچه‌ها نسبت به هم سن و سال‌هاي خودشون همچين رفتاري مي‌کنند. من که تا به حال همچين رفتاري از الوين نديدم اما پسر خواهرم که 7 ماهي از الوين بزرگتره اونم هر وسايلي که الوين دست مي‌زد زودي ازش مي‌گرفت. اما نسبت به بچه هاي 3 -4 ساله که از خودش بزرگترن همچين رفتاري نشون نمي‌داد.   

 

شقایق بابا:

آستي جون بچه ها الان به سني رسيدن که هم حس مالکيت دارن وهم ترس از اينکه اگه اسباب بازيشون يا وسيلشونو بچه ديگه‌اي برداره بهشون ديگه نده. براي همين ميخوان که پسش بگيرن. بهترين کار اينه که اون چيزي که موجب دعواست رو دور کنين و اصلا بهش نگي اسباب بازيتو بده به فلاني. يا چه کار بدي کردي.  بهش بگو که اين مال شماست اگر دوست داشتي مي‌توني بدي با فلاني باهم هم بازي کنيد. بعدم اينکه بدونه به هيچ وجه زدن بچه‌های دیگه اوکي نيست. کاملا بايد براش جا بندازي. حالا يا با حرف زدن يا با بردنش ازون مکان يا هر کاري که مثلا نشون دادن ناراحتيت و اشتباه بودن کارش باشه.

 

لی لی (مامان ماهان):

آستي طبيعيه ماهانم در مقابل بچه‌هاي هم سن خودش همينطوره. مي‌چسبه به من و جدا نمي‌شه .

 

شقایق بابا:

بله چسبيدن هم اوکيه کاملا. سعي کن بغلش کني و حس امنيت بهش بدي.

 

سارا:

جدیدا تو مهد به من گفتن الياد قهر مي‌کنه!
ميگن کاراکتر خودش رو داره، کتک نمي زنه، مو نمي‌کشه، گاز نميگيره ... خلاصه کارهاي خشن نمي‌کنه در مقابل بچه‌هاي ديگه ولي مثلا اگه سر يه اسباب بازي با يه بچه ديگه دعواش بشه، هميشه اون بچه دیگه‌س که بايد کوتاه بياد. الياد کوتاه نمياد! اگر هم سر يه کاري بزرگ‌ها مداخله کنن و يه چيزي رو برخلاف ميلش ازش بگيرن قهر مي‌کنه. هر چي صداش مي‌کنن پاهاشو زمين مي‌کوبه و نمياد!

نظري دارين در این مورد؟ و اينکه اصلا کلا بچه‌هاتون در رابطه‌هاي اجتماعي با همسن هاشون چطورين؟

 

نازماری:

سارا جون فعلا که زوده برا دعوا و کتک يا مو کشيدن. رهام هم فقط جيغ مي‌کشه و اه اه مي‌گه واگه به خواستش نرسه کمي گريه و لج مي‌کنه ولي چندثانيه بعد يادش مي‌ره و مي‌خنده.

 

سارا:

نه زود نيست نازماري. خيلي بچه‌ها تو اين سن اين کارها رو مي‌کنن که البته خوب نیست. خیلی بهتر که کار خشن نمی‌کنه ولی قهر کردن هم برام واکنش تامل برانگیزی بود!

 

پینار:

الوين هم قبلا پاکوبي داشت و قهر مي‌کرد و گريه. اما چند مدتي نديدم يعني مشکلي پيش نيومده که دوباره ببينم.

 

بانو:

درمورد رفتار با همسن سارا فکر نکنم غير طبيعي باشه رفتارش. البته بگم که اين قهر کردن و هر رفتار ديگه‌اي رو بچه ياد مي‌گيره يعني اکتسابيه. حالا يا خودتون باهاش قهر کردين ياد گرفته يا کس ديگه‌اي مثلا يه کار بدي کرده که باب ميل شما نبوده بهش کم محلي کردين اونم ياد گرفته که همين رفتارو انجام بده. البته بگم که بعضي رفتارها رو هم خودشون يه بار تجربه مي‌کنن بعد که ببينن تاثيري که مي‌خواستن رو گذاشته ادامه ميدن. بچه‌ها واقعا قدرت تجزيه تحليل دارن و مي‌دونن که بايد چي کار کنن.
علي در اين جور مواقع خيلي با سياست برخورد مي‌کنه. مثلا يه بچه‌اي يه اسباب بازي‌اي که دوست داره برداشته اول مي‌ره از دستش مي‌کشه. اگه داد که هيچي. اگه نده يه کم نق ميزنه بعد يه اسباب بازي ديگه ميده دستش و اونو ازش ميگيره. مثل آدم بزرگا! اگرم نده بدون سرو صدا اون قدر مي‌کشه از دستش تا بده!

 

پریسا:

پسر من در برخورد با بچه‌هاي ديگه، بچه‌هاي هم سن خودش رو نسبت به بزرگترها زياد دوست نداره. يه کم بزرگتر باشن بيشتر دوست داره.
اما در مورد اسباب بازي ها اگه دست بچه هم سن خودش يا کوچيک‌تر يه اسباب بازي باشه حتما بايد بگيره براي خودش. حتي شده که اسباب بازي مال اون طرف بود اما ازش به زور گرفت. اون هم هيچي نگفت چون متوجه نمي‌شد.
جديدا هم از يه چي راضي نباشه جيغ مي کشه!

 

 عکس: نفس

سارا:

بانو منم به اکتسابي بودن رفتارها واقعا باور دارم و هميشه معتقدم اصلا جز اين نمي‌تونه باشه. بخصوص در چنين مواردي!
ولي از طرفي در اين شک ندارم که الياد رفتار قهر نديده از ما. در مقابل خودش که اصلا پيش نيومده در مقابل ديگران هم همينطور. به خاطر همين مساله برام جالب شده اتفاقا!
همين الان يادم افتاد که حتي کوچيکتر هم که بود حدود 7-8 ماه باز يکي دو بار واضح اينو ازش ديديم که وقتي به تمام معنا عصباني مي‌شد و مي‌ديد پيروز هم نشده نگاهمون نمي‌کرد. باز يه مثلا يه بار تو پارک مجبور بوديم عوضش کنيم شايد 8 ماهه بود. خيلي شاکي بود و نمي‌خواست ما هم چاره‌اي نداشتيم. نهايتا عوضش کرديم ولي بعدش رفت بغل دوستمون و به هيچ کدوم از ما نگاه نمي‌کرد!
خلاصه اينکه من نمي‌خوام بگم ذاتيه و اين حرفا. ولي الان که فکر مي‌کنم عکس العمل‌هاش به نظرم يه جور واکنش نسبتا طبيعي مياد. فقط آدم انتظار نداره از بچه خيلي کوچيک ببينه. منطقش ساده س: وقتي خيلي برخلاف ميلش عمل کني و اون حريفت نشه، نهايتا دلش نمي‌خواد حتي نگاهت کنه براي يه مدت و به سمتت نمياد!
تو مهد هم تعريف ميکردن مثلا سر يه تلفن اسباب بازي با چند تا از بچه ها جنگيده و ول نکرده! نهايتا پيروز ميدان شده و تلفن رو به دست آورده. بعد از دو دقيقه مربي رفته ازش گرفته تا کلا او تلفن رو از صحنه برداره. خب حريف مربي نشده، ناراحت شده و گريه کرده وقتي ديده کاري از پيش نمي بره، رفته يه گوشه و با هيشکي کاري نداشته. وقتي هم صداش ميکردن پا ميکوبيده زمين که اصلا با من حرف نزنيد!

حالا همه اينا رو ميگم نه اينکه نگراني يا چيزي باشه ولي براي خودم جالبه تحليل و شناختش و البته شايد گاهي راهکارهايي براي اينکه برخوردهاي نرم‌تري داشته باشه.

در ضمن در مورد واکنش بچه ها تو جمع همسالان من فکر ميکنم مهد کودک يه کم با فضاهاي ديگه فرق داره، چون تعداد بچه‌ها زياده اونجا، اسباب بازي‌ها و موارد کش مکش زياده و بچه‌ها هم هر روز تو همون محيط هستن! در نتيجه به نظر من واکنش‌ها ممکنه کمي فرق کنه با چيزي که تو خونه کنار يک يا دو بچه ديگه مي‌بينيم.

 

الهام:

من یکی مشکلی که دارم اینه که سلنا از بچه‌های کوچیک هم سنش می‌ترسه. یعنی پیش اونا از بغلم جم نمی‌خوره و حتی یه کلمه هم حرف نمی‌زنه.

 

سانتیا:
ترس؟ واقعا می‌ترسه یا خجالته؟
من اینو اصلا تجربه نکردم. چون صبا به هر نی نی ای از یه روزه تا 100 ساله حمله می‌کنه. می‌خواد بوسشون کنه ولی بلد نیست گاز می‌گیره.

 

الهام:

نه سانتی فکر کنم می‌ترسه. با بزرگترا راحت ارتباط برقرار می‌کنه. مثلا چند روز قبل که ژیلا اینا اومده بودن خونه ما، تا وقتی علی بیدار بود بهم چسبیده بود. به محض اینکه علی خوابید اصلا سلنا بال و پر در اورد و شروع کرد به شلوغ کاری. البته اوایل این جوری نبود. وقتی کوچیک‌تر بود چند بار بچه‌های دیگه به صورتش چنگ زدن، فکر کنم از اون موقع این جوری شده البته سلنا هم اوایل به صورت اونا چنگ می‌زد ولی الان از بچه کوچولوها می‌ترسه.

 

آستیاژ:

من مهد رو می‌پسندم یا این کارگاه‌های مادر و کودک. به نظرم هم بچه اجتماعی می‌شه وهم رشد خلاقیت و فکری پیدا می‌کنه.
مخصوصا اگه مادرم کنارش باشه و یا فقط اونجا حضور داشته باشه.

 

پینگو:
الهام خوب شاید چون خیلی بچه کوچیک ندیده این حس رو داره. منم با مهد حداقل چند ساعت تو روز خیلی موافقم. مخصوصا برای بچه‌های ما که تک فرزندن و دور و برشون هم خلوته.

پسندها (3)

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به رستاک می باشد