کودک من اشتهای چندانی به غذا ندارد. چرا و چه باید کرد؟
از سن چهار ماهگی به بعد با هماهنگی پزشکان، به تدریج قاشق و بشقابهای کوچک به آشپزخانههای ما اضافه شد و کمکم کوچولوهای ما هم شروع کردند به غذا خوردن. یکی چهار ماهگی شروع کرد، یکی شش ماهگی و برخی هم حتی کمی دیرتر. اما هنوز چند ماهی نگذشته بود که بسیاری از ما با مشکل بیاشتهایی بچهها در مقابل غذا مواجه شدیم و بحثها در این زمینه شروع شد.
متنی که در ادامه میخوانید خلاصهای از مهمترین مطالبی است که برای ما در این زمینه مفید بودند و البته بحثها و تبادل نظرهای ما.
این متن برگرفته از تجربیات ما در فاصله سنی ۹ تا ۱۲ ماهگی بچههاست.
عکس: باران
دیدگاه کارشناسان
ده توصیه برای پدر و مادرها در مورد بچههایی که تمایل کمتری به غذا خوردن دارند
کودک شما خوب غذا نمیخورد؟ مهمترین اصلی که باید در مقابل او به کار بگیرید این است که مجبورش نکنید. این مساله را کاملا جدی بگیرید چون اجبار بچهها در غذا خوردن نه تنها آنها را نسبت به غذا علاقمند نمیکند، بلکه باعث میشود به طور کلی مقاومت آنها در رفتارهای دیگر هم در مقابل خواستههای پدر و مادر زیاد شود و به قول معروف لجباز شوند.
اگر کودکی دارید که خوب غذا نمیخورد، این ده توصیه را بهکار بگیرید:
عکس: متین
۱. نگران نباشید، فرزند شما نرمال است و هیچ مشکلی وجود ندارد مگر در شرایطی که دکتر با آزمایشهای پزشکی در رشد کودک اختلالی احساس کند. و این معمولا مورد شما نخواهد بود.
۲. او را مجبور به غذا خوردن نکنید.
در هیچ شرایطی و با هیچ دلیل و بهانهای نباید به زور به کودکی که تمایلی به خوردن غذا ندارد، غذا داد.
۳. وقتی کودک غذا میخورد او را تشویق نکنید! (این خیلی مهم است)
وقتی کودک شما خوب غذا میخورد، نباید او را تشویق کنید، نباید پاداش و جایزه بدهید یا حتی به نوعی نشان بدهید که از این قضیه خیلی خوشحالید. غذا خوردن یک کار خارق العاده یا کاری که مستوجب تشویق و پاداش باشد نیست!کودک باید بداند و متوجه شود که ما غذا میخوریم برای اینکه نیاز به غذا داریم و نه برای خوشایند پدر و مادر یا در ازای جایزه و تشویق.
۴. اگر کودک شما غذایی را نخورد، به هیچ وجه آن را تغییر ندهید. (این مساله بخصوص در مورد بچههای بزرگتر صادق است) زمانی که همه دور میز غذا نشستهاند، او را هم بنشانید و برایش مقداری غذا بریزید، حتی اگر نمیخورد. اگر کوچکتر است خودتان سعی کنید هر چند دقیقه یک بار یک قاشق از بشقابش به او بدهید ولی اگر بچه غذا نخورد هیچ عکسالعملی نشان ندهید. بهتر است که سعی کنید برای مدتی بیشتر غذاهایی که کودک دوست دارد را برایش آماده کنید ولی اگر غذا را نخورد دیگر نباید آن را عوض کنید.
۵. کل مدت غذا خوردن بچه یا غذا دادن به او نباید بیشتر از نیم ساعت طول بکشد. وارد فاز خستگی خودتان و بچه نشوید. نگذارید که او ساعتها با غذا بازی کند تا شاید لقمهای در دهانش بگذارد.
مجبورش نکنید بشقابش را تمام کند. اگر تا ده دقیقه دیدید کودک غذا نمیخورد آن را جمع کنید بدون اینکه هیچ عکس العملی نشان بدهید. هیچ کامنتی ندهید، هیچ نصیحتی نکنید، غر نزنید، حتی صورتتان نباید ناراحتی، عصبانیت، خستگی، یاس و غیره را نشان دهد.
بله! اصلا راحت نیست، ولی باید فرض کنید که دوربینی دائما حاضر است و از صورت شما فیلم میگیرد و شما باید یک حالت کاملا خنثی را نشان دهید. برای تغییر عادات کودکتان در این مورد، حتی اگر عصبانی، مایوس و خسته هستید باید نمایش بازی کنید و خودتان را بیتفاوت نشان دهید، حتی اگر این بازی مدتها طول بکشد.
۶. بشقاب پر از غذا را جلوی کودک نگذارید.
برای بچههایی که اشتهای کمی دارند، بشقاب را پر از غذا نکنید. سه-چهار قاشق مرباخوری غذا کافی است که در بشقاب باشد. اگر آن را خورد و باز هم اشتها داشت دوباره در بشقابش بریزید. دیدن یک بشقاب پر بچه کم اشتها را اذیت میکند. بگذارید او باشد که اعلام میکند باز هم غذا میخواهد.
۷. بین دو وعده غذایی چیزی به بچهها ندهید.
فقط در مورد بچههایی که خوب غذای یک وعده را نخوردهاند میتوانید مخصوصا چیزهایی دم دستشان بگذارید که خودشان سراغش بروند. آن هم قطعا مواد غذایی مفید! به هیچ وجه چیزهای دیگر را جایگزین نکنید با این بهانه که گرسنه است. میتوانید کمی نان، پنیر، میوه و غیره در آشپزخانه و یخچال و در دسترس بچه بگذارید که به صورت غریزی با احساس گرسنگی و بدون احساس اینکه اجباری در کار است سراغشان برود و رابطه جدیدی با غذا برقرار کند (این هم بیشتر در مورد بچههای بزرگتر صادق است).
۸. هیچ کامنت و عکسالعملی نشان ندهید.
این مورد شاید در موردهای دیگر هم تکرار شده ولی به خاطر اهمیت آن مستقلا آن را بیان میکنیم. هیج نظر و کامنتی در مورد اشتهای بچه و غذا خوردنش در مقابل او نباید داده شود. نباید جلوی بچه بگویید که او بد غذاست و اشتهایی خوبی ندارد. این مشکل در مقابل او به هیچ وجه نباید به زبان بیاید. در عین حال نباید اگر غذا خورد تشویق و تحسین شود . به او نباید نشان بدهید که اگر غذا میخورد شما را خوشحال میکند و اگر نمیخورد ناراحت و عصبانی میشوید. اگر واقعا عصبانی هستید به اتاق جای دیگری بروید و سعی کنید خودتان را به نحوی آرام کنید ولی در مقابل فرزندتان هیچ چیز نشان ندهید.
۹. به توصیههای بیمورد و نظر غیر متخصصان توجه نکنید و روش خود را تغییر ندهید.
اگر فرزند شما واقعا با غذا خوردن مشکل دارد، ممکن است راهی کمی طولانی در پیش داشته باشید برای اینکه این مشکل را حل کنید ولی در راه خودتان مصمم باشید و آن را تغییر ندهید تا رابطه او را با غذا بهتر کنید و از دچار شدنش به فوبیای غذایی پیشگیری کنید (این مساله میتواند مشکلات زیادی برای او به همراه داشته باشد).
۱۰. یک اصل پزشکی: اگر کودک شما رشد کندی دارد به این دلیل نیست که کم غذا میخورد، بلکه کم غذا میخورد چون رشد کندی دارد. به عبارتی بیاشتهایی علت رشد کند بچه نیست بلکه میتواند گاهی معلول آن باشد!
و در پایان صندلی غذا را برای کودکان فراموش نکنید!
نویسندگان مقالهای که خلاصهاش را به فارسی خواندید:
Dr Lyonel Rossant ، Dr Jacqueline Rossant-Lumbroso
هر دو استاد دانشگاه و پزشک که تا به حال حدود ۱۳-۱۴ کتاب با هم در مورد بچهها، تغذیه، ورزش و ... نوشتهاند.
ترجمه: سارا (مامان الیاد)
عکس: پرنیا
کودکم غذا نمیخورد. چه کنم؟
یکی از دردسرهای شایع غذا دادن به کودکان نوپا، امتناع آنها از خوردن است. این کار والدین را نگران میکند، پس به او برای خوردن اصرار میکنند یا سعی میکنند به زور به بچه غذا بدهند. این کار فایدهای ندارد. پس سعی میکنند انتخابهای مختلفی را پیش روی کودک قرار بدهند. اما میدانیم که انتخاب برای کودک نوپا بیمعناست. بنابراین سرانجام ماجرا به این شکل پایان پیدا میکند که کودک غذایی نخورده اما کلی هله هوله بیخاصیت از شما دریافت کرده است. پدر و مادر خوشحالند که بچه بالاخره چیزی خورده در حالی که این خوراکیها ارزش غذایی خاصی ندارند. کم کم کار به جایی میرسد که بچه متوجه میشود که هنگام صرف غذا میتواند توجه شما یا سایر اعضای خانواده را به خودش جلب کند. بنابراین به محض نزدیک شدن قاشق دهانش را میبندد و نمیخورد. حتی در مورد غذاهای مورد علاقهاش! و از شما تقاضای دریافت شکلات و بیسکوییت دارد. اینجاست که جنگ خوردن و نخوردن دوباره شروع میشود.
در این مواقع خیلی از مشکلات با حفظ آرامش برطرف میشود. اگر بچه شما مرتب مشغول جست و خیز و بازی است، به احتمال زیاد به انداره کافی غذا میخورد. این موضوع خیلی مهم است که غذا خوردن تبدیل به ابزاری برای تسلط فرزندانتان به شما نشود.
منبع:
مادرکافی، نویسنده جوفراست
گردآوری: آستیاژ (مامان پرنیا)
علل بد غذایی کودکان و رفتار درست در قبال کودکان بدغذا چیست؟
امتناع کودک از خوردن ممکن است به دلایل گوناگونی باشد که در ادامه مطلب به آن پرداخته خواهد شد؛
-فعالیت زیاد و در نتیجه خستگی
-فعالیت کم و در نتیجه کمتر گرسنه شدن
-نخوابیدن
-کم بودن فاصله بین تنقلات با غذاهای اصلی
-اظهار نظر مبنی بر دوست نداشتن غذا توسط بزرگترها. و ...
اما در عین حال این امر ممکن است وسیلهای باشد که کودک بخواهد از آن طریق، عدم وابستگی و استقلالش را نشان دهد. این خود بخشی از مراحل تکامل اوست.
والدین اگر هیجان زده باشند و به کودک فشار بیاورند سبب کندی جریان ترشح معده کودک و مانع از هضم غذای وی میشوند.
به علاوه، کودک از توجه والدین لذت میبرد و میآموزد که امتناع از خوردن، یکی از راههای جلب توجه آنان است.
کودک معمولا غذای به خصوصی را برای مدتی دوست دارد و بعد ممکن است به غذای دیگری علاقه نشان دهد. یعنی کودک غذایی را که تا دیروز دوست داشت و میخورد، امروز از خوردنش امتناع میکند. در این مورد، والدین با تغییراتی از قبیل تغییر در درجه حرارت و یا نوع پخت، یا شکل غذا (به عنوان مثال دادن شیر گرم یا سرد، دادن تخم مرغ آب پز یا نیمرو و...) و تعریف و تمجید از غذا میتوانند آن را مورد پسند و دلخواه کودک کنند.
اگر کودک باز هم از خوردن امتناع کرد، والدین باید صبور باشند و کودک را به اجبار وادار به خوردن نکنند و پس از تمام شدن غذا، بشقاب او نیز با سایر بشقابها برداشته شود. بدین ترتیب هم کودک یاد میگیرد که زمان صرف غذا نامحدود نیست و هم باعث میشود در وعده غذایی بعد، به اندازه کافی گرسنه باشد و غذا بخورد.
نتایج مطالعات نیز نشان داده است که دریافت انرژی هر کودک از یک وعده غذایی به وعده دیگر بسیار متفاوت است ولی کل انرژی دریافتی روزانه بطور قابل توجهی ثابت است. بدین معنی که معمولا کودک کمبود کالری و مواد مغذی در یک وعده را، در وعده بعد جبران میکند. لذا وظیفه والدین انتخاب و ارائه مواد غذایی مغذی و مناسب است.
منبع:
مامی سایت (پرتال تخصصی بانوان)
گردآوری و پیشنهاد: آستیاژ (مامان پرنیا)
عکس: رادین
گفتوگو تبادل نظر:
پینگو:
بچه ها الان که دارم مطالب تغذیه رو روش کار میکنم، یه سوالی برام پیش اومد اینجا میپرسم. ممنون میشم نظرتونو بگین. آستیاژ و سارا هر کدوم در مورد بدغذایی بچهها نظر دو کارشناس مختلف رو نوشتن از دو منبع متفاوت. اولی میگه اگه بچه خوب غذاشو خورد ازش تعریف و تمجید کنید و دومی میگه هیچ کامنتی نزارید و هیچ عکس العملی نشون ندید. و تشویق هم نکنید. شما نظرتون چیه؟
بانو:
هیچ تعریفی نباید کرد. نه تشویق نه تنبیه.
سانتیا:
پینگو من تشویق نمیکنم ولی میخندم فقط!
پینگو:
سانتی جون پس تو میگی یه تشویق کوچولو. چون خود این خندیدن هم تشویق محسوب میشه البته با رفتار نه گفتار.
آستیاژ:
از نظر من بسته به این داره کودک چقدر بدغذاس و آیا این بدغذایی کودک رو دچار مشکل میکنه؟ من نظرم روی تعادله و بجا بودن عکسالعمل. یعنی من اگه ببینن پرنیا واقعا چیزی نمیخوره و این داره رو روند رشدش تاثیر میزاره
خب میام و هر چند وعده یه بارشو تشویقش میکنم و زیاد تکرار نمیکنم که عادت کنه یا فکر کنه چه کار شاخی کرده. مثلا به نظرم گاهی تشویق بد نیست به جا و به اندازه تو مورد غذا خوردن.
سارا:
مساله تشویق نکردن در واقع اینه که بچهها فکر نکنن کاری دارن برای مادر یا پدر میکنن با غذا خوردن. بخصوص بچههایی که تو لج یا بازیگوشی هستن تو غذا خوردن. اینا اگه ببینن دائم دارن تشویق میشن یا میتونن بیشتر از پیش وارد بازی با مامان بشن مثلا اما در واقع أعصاب مامان رو خرد کنن، بیشتر به کارشون ادامه میدن.
ولی حالا این جریان تشویق نکردن چیزیه که معمولا تو روشهای تربیتیای گفته میشه که بیشتر دنبال استقلال پیدا کردن بچهها هستن و مواجه شدنشون با واقعیت خودشون در جامعه: مثلا فهم اینکه غذا خوردن برای خودشونه و نه کس دیگهای!
حالا خب یه سری روشهای دیگه هستن که میگن تشویق دائم بچهها تو هر مسالهای میتونه کمک کنه. درسته که تشویق به بچهها انگیزه میده ولی من فکر میکنم میتونه گاهی اثرات جانبی دیگهای هم داشته باشه. بنابراین باید دید چه زمانی خوبه تشویق کنیم و چه زمانی نه.
پینگو:
میدونین علی رغم اینکه من روشهای زیادی رو برای غذا دادن به رادین امتحان کردم ولی همچنان خوب غذا نمیخوره و از طرفی میدونم که یه علت غذا نخوردنش شاید اینه که دیرتر از همسن و سالهای خودش آمادگی غذا خوردن رو پیدا کرده! ولی واقعا دیگه نمیدونم چیکار میشه کرد؟
سارا:
ببین پینگو ما دکتر نیستیم ولی من شخصا با توجه به تجربه خودم راجع به غذا خوردن الیاد و کسانی که دور و برم دیدم (و بخصوص بچه خود دکتر الیاد که بارها بهت گفتم میگفت تازه یک سالگی شروع کرده یه کمی غذای جامد خوردن) بهت میگم:
به نظرم رادین بد غذا نیست! فقط یه کمی نسبت به میانگین بچهها دیرتر آمادگی غذا خوردن پیدا کرده و خب معلومه کنده چون دیرتر شروع کرده. دقیقا به قول خودت الان ممکنه مثل بچه ۷-۸ ماهه باشه تو این زمینه. من قشنگ میدونم چی میگی راجع به عق زدن. بافت غذا خیلی مهمه و قشنگ تو دهن بچهها میبینیم که بعضی غذاها رو نمیتونن قورت بدن. اوایل که شروع کرده بودن به غذای جامد خوردن خیلی بیشتر اینطوری بود خب الان هم الیاد که انقدر میگم خوش غذاست هنوز در مورد بعضی غذاها همینه! و من سعی میکنم خیلی توجه کنم به این قضیه و آروم آروم پیش برم.
مهسایی
پینگویى با بازى و شعر بده بخوره. یه قاشق بده دستش و بذار خودشم بازى کنه و تو با یه قاشق دیکه یواش یواش بده بخوره و چیزهاى خیلى اساسى مثل کوشت و تخم مرغ رو حتما بده بخوره حتى خیلى کم.
پینگو
مهسا جون وقتی نمیخوره با هیچ روشی نمیخوره. هر روشی که فکرشو بکنی رو امتحان کردم، فایده نداره، اصلا به هیچ
عنوان دهنشو باز نمیکنه. دیگه عقلم به جایی قد نمیده.
آستیاژ
پرنیا هم گاهی نمیخوره. تو بغلم میگیرم وتابش میدم یه قاشق میذارم دهنش دوباره یه تاب و بعد غذا.
سارا
یکی دیگه هم اینکه به پینگو بگم باز ببین هر بچهای متفاوته! دقیقا حرفی که همیشه با هم زدیم. رادین هنوز خیلی کمتر آمادگی غذا خوردن داره! الیاد عاشق غذاست و سینه خیلی زود نخواست! بذار بچه مسیر خودشو بره! بیخودی حرص نخور! ببین مگه قرار بود تو این منطق که چرا بچه من اینطوریه بمونم باید تا مدتها مثل دیروز اشک میریختم! باید از این فضا بیرون اومد..
بعد هم یه مساله دیگه اینکه بچهای که دیر غذا شروع کرده و با غذا خوردن هم راحت نیست هیچ عجلهای نکن برای اینکه غذای غیر میکس شده بهش بدی! مرحله مرحله! قدم قدم! فعلا اون هنوز با شیر از همه چی راحت تره! مرحله بعدی غذای کاملا میکس شده و خیلی نرمه. جوری که مثل مثلا یه کرم خیلی نرم باشه! اگه بخوای این مرحله رو زود بپری و غذای جامد سفت به بچه بدی دچار مشکل میشه.
شیوا
پسر منم همینطوره اصلا خوب غذا نمیخوره واقعا چاره چیه؟ همش نگرانم بدنش دچار کمبود بشه.
سارا
من یه مطلبی خونده بودم در این زمینه بذارین راجع بهش بهتون بگم. این کتابی که خوندم نویسندهش یکی از مهمترین روانشناسهای کودکه که به تئوری اتچمنت معتقده این تئوری رو اگر تا حالا اسمش رو نشنیدین تو ذهنتون داشته باشین. چون هر وقت وارد بحث روانشناسی کودک بشین بهش برمیخورین.
در مورد بچهای که غذا نمیخوره بخصوص بچه زیر یک سال و بخصوص بچهای که همچنان شیر مادر میخوره، اصل اول اینکه هیچ نگران تغذیهاش نباشین. شیر خودتون همه چیز رو تامین میکنه. حتی شیر خشک هم همینطور! (خب اینو احتمالا میدونستین ولی خیلی مهمه هی به خودتون بگین! چون نگرانی شما تاثیر منفی میذاره حالا توضیح میدم)
اصل دوم در مورد همه بچهها اینکه هیچ بچهای اونقدر گرسنه نمیمونه که به خودش آسیب بزنه. پس باز نگران نباشین. خودش تنظیم میکنه و نمیذاره گشنه باشه. غذا میخوره.
و یک قانون طلایی بسیار بسیار مهم: هرگز هرگز هرگز هرگز بچه رو مجبور به غذا خوردن نکنید. سعی کنید به هیچ وجه عصبانی نشین و آرامش خودتونو کامل حفظ کنید. هر بار عصبانیت شما و عدم آرامش تون تاثیر بسیار منفی میذاره برای دفعات بعد و غذا خوردن بدتر بچه.
قانون بعدی: باید روی خودتون کار کنید به جای بچه! یکی برای اینکه نگرانی رو از خودتون دور کنید. چون بچه نگرانی شما رو میگیره و باز قضیه بدتر میشه. و دوم روانکاوی خود مادر و پدر (هر کدوم در تماس بیشتری با بچه هستن و به بچه بیشتر غذا میدن). مساله اینه که گفته میشه در مورد بچههای بدغذا گاهی روانکاوی پدر و مادر و رابطه اونها با غذا خیلی جالب مرتبط میشه. رابطه پدر و مادر با غذا چطوره؟ چقدر خودشون اصطلاحا خوش غذا یا بد غذان؟ نسبت به غذاهای جدید معمولا چه واکنشی دارن و چقدر حاضر به امتحانشون هستند؟ تو بچگی چطور بودن؟ خانواده نسبت به غذا خوردنشون چه واکنشی داشته و چه چیزهایی از این جریان براشون تعریف شده؟ الان وقتی بچهشون خوب غذا نمیخوره چه حسی دارند و چه نوع نگرانیهایی سراغشون میاد؟ در حضور دیگران چه حسی دارند؟ واکنش و نظر اطرافیان نسبت به این موضوع چیه و چطور برخورد میکنند؟
جالب بود که میشه به همه اینها فکر کرد و گاهی با روانکاوی پدر و مادر میشه بخش مهمی از دلیل بدغذایی بچه ها رو پیدا کرد.