رستاک

کودک من چطور به خواب می‌رود؟

1393/8/13 0:29
7,064 بازدید
اشتراک گذاری

کودک مستقل در خواب

کودکان مستقل و اتونوم در پروسه به خواب رفتن کودکانی هستند که در تختخوابشان تنها و به آرامی به خواب می‌روند و نیازی به همراهی پدر و مادر ندارند.

چگونه کودک یاد می‌گیرد که بدون نیاز به همراهی بزرگ‌ترها به خواب برود؟

 

عکس: پارسینا

تجربه‌های مادرانه ما

  • سارا:

من واقعا سر خوابیدن پسرکم از اینکه یادش دادیم خودش بخوابه خیلی خیلی خوشحالم. تو این تجربه، دودو هم خیلی به ما کمک کرد. تجربه من تو این قضیه و چیزهای دیگه میگه تغییر عادت بچه اولش اذیت داره! باید آدم این رو پذیرا باشه. البته من به مخالف اینم که بذاریم بچه خیلی گریه کنه و بهش سر نزنیم. سر یاد دادن به الیاد برای اینکه خودش تو تخت بخوابه همین شد. یه بار یا دو بار گذاشتمش و ده دقیقه مثلا نرفتم تو اتاق. گریه کرد خیلی ولی بعدش کلی پشیمون شدم. آخرش هم وقتی یاد گرفت که گریه چندانی نکرد. قطع کردن شیر شب هم همین طور.

عکس: علی

  • آستیاژ:

یعنی چی خودش تو تختش بدون کمک می‌خوابه؟ یعنی بذاریمش تو تخت و بگیم لالا. اونم لالا کنه؟

 
  • سارا

دقيقا آستي بذاريش تو تختش بگي لالا بوسش کني در اتاق رو ببندي بياي بيرون.

 

باور کنید منم مي‌گفتم عمرا الياد اينطوري نميخوابه! يعني بخدا اگه به چشم خودم دائم نمي‌ديدم که اینجا همه بچه ها اينجوري ميخوابن، عمرا باورم نميشد و نهايتا ميگفتم خب بچه من اين نيست! ولي باور کنید الياد هم ياد گرفت و از شش ماهگي همين جوري ميخوابه. در اوج تعجب من و باباش و کل خانواده ايران که هر بار مي‌پرسن همچنان که يعني واقعا اينطوري ميذارينش تو اتاقش ميخوابه؟ يعني واقعا گريه نمي‌کنه؟ يعني واقعا هوار نمي‌کشه؟ يعني واقعا ....
ولي يعني واقعا همين!

بچه‌های دیگه که می‌گم خیلی‌ها سه ماهگی به این مرحله می‌رسن. من فکر می‌کنم این باور نداشتن ما به اینکه الیاد هم می‌تونه خودش سه ماه ماجرا رو عقب انداخت. و البته الیاد بچه‌ای بود با رفلاکس بسیار شدید و این باعث می‌شد خواب خیلی راحتی نداشته باشه.

اما وقتی یاد گرفت، فهمیدیم بچه هم چقدر با این روش راحت تره... چون علاوه بر اینکه یه مهارت جدید و مهم یاد گرفته، بهش احساس استقلال می‌ده! اتونومی می‌ده. احساس عدم امنیتش رو بسیار کاهش می‌ده چون به خودش اعتماد بنفس پیدا می‌کنه. چون تنهایی اذیتش نمی‌کنه، چون دائم نیاز به گریه کردن نمی‌بینه برای اینکه مامانش کنارش باشه و....

و خب چقدر برای بزرگتر‌ها راحت تره که دیگه در این مورد نیازی به توضیح نیست.

الیاد چطور یاد گرفت؟

ببینید روش‌های مختلفی هست برای یاد دادن به بچه برای اینکه خودش تو تختش بخوابه و خوابش ببره! اینی که من الان می‌گم می‌ذاریمش تو تختش و بوس و لالا نتیجه ماجراست. کلی انرژی گذاشتیم اولش که به اینجا رسیدیم ولی ۶ ماهگی که دیگه یاد گرفت دیگه تموم شد.

عکس: رادین

بذارین یه بار یه کم مفصل‌تر توضیح بدم:

اولا چند تا جریان هست. یکی خوابیدن بچه روی تخت خودش، یکی خوابیدن تو اتاق خودش، یکی به خواب رفتن بچه به تنهایی بدون کمک دیگران (و تاکید و تاکید و تاکید بدون گریه، یعنی مثل آدم بزرگ. بذاریش تو تختش چند تا غلت بزنه و بعد از چند دقیقه خوابش ببره).

خب من الان وارد بحث اینکه بچه تو اتاق خودش بخوابه یا نه نمی‌شم خیلی! تا جایی که من شنیده بودم برای این موضوع باید زود‌تر اقدام می‌شد، ترجیحا تا شش ماهگی. بعدش دیگه نمی‌دونم چقدر باید صبر کرد و بچه‌ها به چه سنی باید برسن. اصلا اطلاعی در این مورد ندارم. الیاد از سه ماهگی تو اتاق خودش خوابیده.

اما اگر بچه قرار باشه خودش بخوابه اولین اصل اینه که روی تخت خودش بخوابه! نه روی زمین نه روی تخت پدر و مادر و... و اینکه جای ثابت داشته باشه تختش. یعنی همیشه تقریبا تو محیط ثابتی باشه.

یه بار دیگه هم تاکید می‌کنم اینکه بچه یاد بگیره بدون نیاز به کمک بخوابه یه قابلیته که باید بالفعل بشه. بچه‌ها معمولا از دو سه ماهگی این توانایی رو دارن که کاملا یاد بگیرن این جریان رو!

حالا روش‌های مختلفی هست که توضیح می‌دم:

اول در مورد همین وایسادن در تخت و این عادت‌ها که گفته بودین بچه‌ها دارن یه توضیح کوچیک: معمولا اگه الیاد خیلی خوابش بیاد دیگه پا نمی‌شه وایسه. گاهی پیش میاد البته بعد دوباره خودش می‌خوابه و خوابش می‌بره. اگه ببینم خیلی پا می‌شه وایمیسه و صدا می‌کنه (جدیدا علامتی که می‌ده اینه که دودو و پستونکش رو می‌ندازه از تخت پایین و صدا می‌کنه آ آ آ....) در این شرایط معمولا یعنی خیلی خوابش نمیاد. (برای خواب روز و نه شب) می‌ریم از تخت درش می‌اریم تا زمانی که خوابش بگیره کاملا.

در ضمن در کل تخت جای خوابه! یعنی وقتی قراره بخوابه می‌ره تو تختش! البته وقتی از خواب پا می‌شه پیش میاد مدتی میمونه تو تخت تا کامل بیدار شه یا پا می‌شه می‌شینه و بازی می‌کنه یا حتی وایمیسه... ولی در طول روز جز زمان خواب تو تخت نمی‌ذاریمش.

بعد هم خب همه چی در کنار همه دیگه.

ببینید چند تا نکته رو مشخص کنم: منظورم از تخت دقیقا تخت‌های مخصوص این سنه یعنی تخت‌های چوبی نرده دار! حتما حواستون هست که این تخت‌ها معمولا دو حالت دارن حالتی که تشک بالاست و حالتی که پایینه. تو این سن حتما تشک باید پایین باشه یعنی وقتی وایساد سرش برسه لبه تخت و خطری براش نداشته باشه. اگه تختتون تنظیم نیست تشکش حتما درستش کنید!

عکس: رادین

بعد خب چیزایی مثل دور تختی که فقط دکور نبوده! مال همین غلت زدن بچه هاست. دور تخت الیاد دور تختی داره و اصولا برای خوابیدن در کل جهت‌ها ممکنه بخوابه! کج راست بالا پایین افقی عمودی برعکس... هیچ مشکلی نداره!

موضوع دیگه کیسه خواب مخصوص بچه هاست. تابستونی یا زمستونی. برای اینکه پتو یا ملافه رو از خودشون کنار نزنن و در عین حال بدونن زمان خوابه.

جريان ديگه دودو ست! که البته لزوما همه بچه ها دودو ندارن ولي خيلي خيلي کمک ميکنه و قبلا مفصل حرف زديم راجع بهش.
و البته پستونک برای بچه‌هایی که پستونکی‌اند.

یه ماجرای دیگه هم یه موزیک آروم برای خوابه. باز برای همه بچه‌ها اجباری نیست داشتنش ولی به الیاد که خیلی کمک می‌کنه.

وقتی همه این ابزار‌ها مهیا بود که به بچه کمک کنن قاعدتا باید تو این سن و حتی خیلی زود‌تر از این بتونه جدایی از حضور فیزیکی مادر یا هر کس دیگه‌ای رو پذیرا باشه و توانایی این رو داشته باشه که به تنهایی بخوابه.

برای شروع که چه جوری به بچه یاد بدیم تنهایی بخوابه متدهای مختلفی وجود داره. یک متد که خیلی از همه شناخته شده تره و مثلا من اوایل وقتی تو اینترنت سرچ می‌کردم همش به این روش برخورد می‌کردم. اینکه می‌گن بچه رو بذارین تو تختش بهش بگین باید لالا کنه بوسش کنید و برین از اتاق بیرون. بچه شروع می‌کنه گریه کردن اول کمی صبر کنید. بعد از پشت در اتاق باهاش حرف بزنید بگیم ما اینجاییم و تو باید بخوابی و این چیزا. اوایل هر سه دقیقه. بعد هر پنج دقیقه. بعد هر ده دقیقه بریم تو اتاق و آرومش کنیم تا کم کم یاد بگیره تنهایی بخوابه!

من یک یا دو بار این روش رو امتحان کردم. ده دقیقه خیلی زیاد بود. دیوونه شدم انقدر گریه کرد! جواب هم نگرفتم. استرس هم گرفتم و خلاصه خیلی تجربه بدی بود. با دکتر و روان‌شناس حرف زدم گفتن نه! این روش خشنیه! قرار نیست بچه اینطوری یاد بگیره. چون مدت ده دقیقه گریه برای بچه واقعا طولانیه!

 (ببخشید که با جزئیات می‌گم. احساس کردم یه بار باید کامل توضیح بدم تا منظورم رو بفهمونم چون می‌دونم اونجا اصلا این یادگیری اولویتی نداره و برای شما خیلی عجیبه! در صورتی که اینجا همه بچه‌ها همین‌اند! و غیر از این خیلی عجیبه). خلاصه متد رسمی که می‌گفتن این بود ولی دکتر و روان‌شناس من که هر دوشون بسیار مراقب آسیب نرسیدن به بچه و اینا هستن گفتن با ما موافقن که یه ربع بچه گریه کنه خیلیه و احتمال داره امنیتش رو از دست بده کاملا. بحث نظریه وابستگی (attachment theory) که اینجا  می‌تونید در باره‌ش بخونید خیلی پیش می‌اومد و اینکه نهایتا کلا اون تکنیکی که بذاری بچه طولانی گریه کنه تکنیک چندان خوبی نیست و در مورد خیلی بچه‌ها هم جواب نمی‌ده. ولی در عین حال بچه هم باید یاد بگیره که خودش تو تختش بخوابه. حالا باید چه کار کرد؟ هر پدر و مادری باید خودش راهش رو پیدا کنه.

مثلا یه سری می‌گن از پیشش نرین خیلی زود. تو اتاق بمونید. کم کم فاصله تون رو تو اتاق بیشتر کنید. یعنی برین اون سر اتاق! به جای اینکه از در برین بیرون... خلاصه هر کی یه کاری می‌کنه ولی در کل باید انرژی گذاشت و راحت نیست اولش. یه هفته‌ای لااقل باید انرژی زیاد بذارین.

عکس: صبا

راستش من شخصا در تجربه خودمون کم آوردم. احساس کردم نمی‌تونم. چون تجربه بد هم داشتم سر همون یکی دو دفعه که گریه کرده و در عین حال می‌دیدم همه بچه‌ها خودشون می‌خوابن و همه هم بهم می‌گفتن که این باید یاد بگیره. در این مورد بابای پسرم شخصا وارد عمل شد و به تنهایی موفق شد!

روشش هم این بود که کاملا مرحله به مرحله پیش رفت.

اول همه راه بردن رو کاملا قطع کرد. (اون موقع ما باید آقا الیاد رو راه می‌بردیم تا می‌خوابید). گفت اینطوری نمی‌شه. راه رفتن برای خوابیدن به کل تموم شد. خب یه ذره نق زد... طبیعیه. نه گریه و شیون، ولی نق زد که پاشین منو راه ببرین. تا دیروز راه می‌بردین ...

بعد بلافاصله کلا تو بغل گرفتن رو حذف کرد. امتحان کرد بذاردش تو تخت خودش پیشش باشه ببینه چی می‌شه، جواب نداد اونم. می‌بردش رو تخت خودمون کنار خودش می‌خوابوند و مقاومت می‌کرد تا خوابش ببره (باز می‌گم هیچ وقت به گریه و شیون نکشید ولی نق می‌زد خب) یه مدتی رو تخت خودمون ادامه داد. نمی‌ذاشت خیلی وول بخوره. کیسه خوابش رو می‌پوشوند بهش پستونک و دودو رو می‌داد و می‌گفت وقت خوابه. می‌خوابوندش سمت خودش چشمای خودشو می‌بست و آروم می‌زد پشتش.

یه مدت این راه رو ادامه داد بعد وقتی می‌دید یه کم داره خوابش می‌بره می‌ذاشتش تو تختش و میموند کنارش و همچنان می‌زد آروم پشتش.

بعد که دید باز یه کم پیشرفت حاصل شد دیگه مستقیم موقع خواب می‌ذاشتش تو تختش و باز این پشت زدن. نق گاهی یه کم می‌زد ولی نه خیلی. تو این مرحله یه کم که داشت خوابش می‌برد می‌ذاشتش که خودش تنهایی بخوابه و میومد بیرون. اگه گریه می‌کرد برمیگشت تو اتاق (یه کم نق رو همیشه تحمل می‌کردیم چون بچه تو بغل هم به هر حال یه کم نق می‌زنه گاهی ولی هیچ وقت نمی‌ذاشت به گریه شدید بکشه)

و نهایتا اینکه یه روز گذاشتش تو اتاق از همون اول خوابش بوسش کرد اومد از اتاق بیرون و در رو بست و الیاد برای اولین بار خودش تو تختش خوابید. بدون هیچ گریه و اعتراضی! و از اون به بعد این ماجرا دیگه ادامه داره...

عکس: امیرعلی

اینجا اصطلاحا می‌گن وظیفه پدره که بند ناف بچه رو از مادرش ببره. هم به صورت سمبولیک تو زایمان این کار رو می‌کنه هم پدر کلا از یه جایی به بعد باید مداخله کنه و جلوی وابستگی شدید بچه به مادر رو بگیره. 

  •  
  •  
  • سارا

بازم يه نکته ديگه اينکه: ميدونم خيلي از اين تغيير روش‌ها بسيار بسيار بسيار سخته! و شخصا کاملا بهتون حق ميدم اگر انرژي‌شو نداشته باشين و يا نخواين تغيير بدين. اولا خيلي از اين کارها تنهايي واقعا سخته و همراه ميخواد که ميدونم اکثرا همسرهاتون کار زياد دارن با توجه به شرايط ايران و حتي اگر از نظر فرهنگي پايه باشن امکان کمک زياد ندارند.
از طرف ديگه اعمال خيلي از اين تغييرات شنا کردن خلاف جهت رودخونه س و کلي کامنت و نصيحت و دعوا و نظر از سوي ديگران در پي داره. من از راه دور بعضي از اينا رو می‌شنوم. از اينکه چرا به بچه سبزيجات ميدم گرفتم تا اينکه چرا تو تختش خودش ميخوابه و غيره و غيره ....
در نتیجه هر خانواده‌ای باید شرایط خودش رو در نظر بگیره.

 

عکس: علی اکبر

  • مهرانوش

السا هم یه مدته فقط میخواد خودش بخوابه. اصلا من نمیخوابونمش خدا رو شکر. شیر شب هم نمیخوره فقط اب میدم 
اخه بچم کلا نمیخوره خخخخخخخخخ! در ضمن دودوی السا دستمال کاغذیه. اگه نباشه نمیخوابه! بهش میگم السا دستمال وبزار رو چشات اونم میزاره ومیخوابه !

 

  • سانتیا

خیلی خوبه که بعضی بچه‌ها خودشون می‌خوابن صبا یه مدت خیلی خوب داشت می‌رفت به سمت خودخوابی ولی دندان دراوردن نذاشت. الانم تعداد بیداری شبانه‌اش بیشتر شده و تو خواب خیلی اینور اونور می‌شه نمی‌دونم چرا! 

 

  • ستایش

من خوشحالم پریسا چند شبه چراغا رو خاموش می‌کنیم میاد بدون شیر می‌خوابه البته اولش یکم غلت میزنه ولی خودش میخوابه.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به رستاک می باشد